جام ورزشي؛ شاید خودش هم فکرش را نمیکرد که یک روز از شهرداری به ورزش بیاید، همانطوری که فکرش را نمیکرد رابطه دوستانه و صمیمیاش با احمدینژاد یک روز به نقطهای برسد که دو سال از رفیق دیرینهاش خبری نداشته باشد. محمد علیآبادی، نامی است که 8 سال در راس ورزش ایران به گوش میرسد؛ از حضورش در سازمان تربیت بدنی به عنوان رئیس و ساخت وسازها و کارهای عمرانیاش - که البته از آنها دفاع میکند - تا دعوایش با محمد دادکان و تعلیق فوتبال ایران. علیآبادی در این سالها در متن ورزش ایران حضور داشته چه زمانی که به عنوان رئیس سازمان تربیت بدنی فعالیت میکرد و چه وقتی که به عنوان رئیس کمیته ملی المپیک با سعیدلو رابطه خوبی نداشت و با عباسی به مشکل خورد. قسمت هايي از مصاحبه با علي آبادي را در زیر میخوانید.
* چگونه وارد ورزش شدید؟
- در ابتدا آقای احمدینژاد نظرش این بود که در وزارت راه باشم اما به هر دلیلی روزی که ایشان قصد داشتند اسامی وزرا را به مجلس شورای اسلامی اعلام کنند، نام من به عنوان گزینه وزارت راه اعلام نشد. پس از آن موضوع از من خواستند در سازمان تربیت بدنی فعالیت کنم، جایی که خیلی هم سازگار با سابقه 30 ساله مهندسی من نبود. این شد که به ورزش آمدم.
* این عدم سازگاری را چگونه برای خودتان رفع کردید؟ واهمهای از حضور در ورزش نداشتید؟
- نسبت به ورزش آشنایی و مطالعه داشتم و قبل از اینکه ریاست سازمان تربیت بدنی را قبول کنم، با دوستانی که در ورزش داشتم مشورت کردم و نظرشان را جویا شدم. در بررسیهایی که انجام دادم به این موضوع پیبردم که کار ورزش در رده عالی، مدیریتی است نه ورزشی. وجه اصلی آن مدیریت، سازماندهی، ارتباطات و برنامهریزی است و کمتر به امور ورزشی برمیگردد. بخش ورزشی به معاونت ورزشی سازمان، بخش خصوصی و ادارات کل استانها و همچنین فدراسیونها که بسیار قدرتمند هستند؛ واگذار میشد. پس از بررسیهای لازم شروع به کار کردیم و شکر خدا نتایج خوبی هم به دست آوردیم.
* به احمدینژاد گفتید که تجربه چنین کاری را ندارید؟
- خودشان به خوبی میدانستند که من تجربه چنین کاری را ندارم و اصلا نیازی به گفتن نبود. احمدینژاد میگفت موضوع جوانان و ورزش مهم است و کسی باید در راس این کار قرار بگیرد که من او را بشناسم و پای کار باشد. او این کار را خیلی مهم میدانست چرا که آمار قشر جوان جامعه ما بالا است و باید ورزش را توسعه میدادیم و روی آن کار میکردیم. همان طور هم که دیدید این کار انجام شد. افزایش 10 برابری بودجه عمرانی منجر به این شد که فضای ورزشی کشور به بیش از دو برابر قبل افزایش یابد. همچنین افزایش بودجه جاری فدراسیونها بیانگر این بود که باوری برای حمایت از ورزش وجود دارد.
* روز اولی که به سازمان تربیت بدنی آمدید، چه ایدههایی داشتید؟ هدف شما فعالیت در مسائل عمرانی بود و یا به کسب نتیجه هم توجه داشتید؟
- اگر از دو سال ابتدایی کارم در پیش از انقلاب صرف نظر کنیم، همواره در رده مدیریت فعالیت کردم. عضویت در شورای سیستان، مسئول کمیته عمرانی، مهندسی جنگ از صفر تا صد، وزارت مسکن، عمران و شهرسازی از جمله جاهایی است که در آنها فعالیت کردم. نگاه من به مسائل شخصی و فردی نبود و نیست بلکه دیدگاه اصلی من به مسائل مدیریتی، سازماندهی و به کارگیری بهترینها در امور است. روز اولی که به سازمان تربیت بدنی رفتم، اصولا وارد این مطلب نشدم که باید چه کاری انجام دهم و هیچ تصمیمی اتخاذ نکردم. یادم میآید در اولین بخشنامهام از تمامی دوستان در جامعه ورزش خواهش کردم همانطور که تا امروز کار میکردند، کار خودشان را ادامه دهند. استدلالم این بود که آمدن یک دولت و رفتن دولت قبلی به این معنی نیست که دولت قبلی در همه زمینهها اشتباه میکرده و دولت جدید آمده که همه چیز را اصلاح کند. اعتقاد دارم همه با یک نگاه کاری، علمی و فنی ورزش کشور را مدیریت میکردند. ممکن است در طول کار به جاهایی برسم که برخی از بخشها را نپسندم و یا منطقی نبینم که مجبور به تغییر آن شوم اما به این نگاه هم قائل نبودم که دولت قبلی در تمامی امور خرابکاری کرده و من امروز آمدهام که تمام آنها را درست کنم. دید ما این بود که دیگران زحمت کشیدهاند اما ما آمدهایم تا زحمات بهتر و بیشتری بکشیم، بنابراین علت صدور اولین بخشنامهام این بود.
* چگونه در ماجرای تعلیق فوتبال، فیفا به حرف شما توجه نکرد؟
- نمیدانم چرا و چگونه این اتفاق رخ داد. واقعا نمیدانم چه صحنهسازیهایی صورت گرفت که اینگونه شد اما سازمان تربیت بدنی به هیچ وجه دادکان را برکنار نکرد و ما تا مدتها جایگزینی برای او نگذاشتیم. در آخر هم آقای کیومرث هاشمی را به صورت موقت انتخاب کردیم که بعدا بتوانیم انتخابات را برگزار کنیم اما من خواهشی از شما دارم.
* بفرمایید.
- خواهش میکنم این موضوع را خوب بررسی کنید و ببینید کی و کجا سازمان تربیت بدنی حکم عزلی برای دادکان صادر کرده و در کجا اعلام شده که دیگر ایشان در فدراسیون فوتبال حضور نخواهد داشت. اگر عزلی در کار باشد باید به نوعی اطلاع رسانی شود. هیچ کدام از این اتفاقات رخ نداده است. برای دادکان به هیچ وجه نامهای مبنی بر برکناری یا عزل نزدیم.
* آقای احمدینژاد در این موضوع دخالت نکرد؟
- آقای احمدی نژاد به من گفت باید در فدراسیون فوتبال تغییراتی بسیار اساسی صورت بگیرد. منظور او تغییر دادکان نبود؛ بلکه موضوع از دید ایشان خیلی عمیقتر از این صحبتها بود اما من مدیر بودم و باید بر اساس آن چیزهایی که وجود داشت و میدیدم، تصمیم میگرفتم نه دیدگاهی که ایشان داشتند. باید فضای موجود در داخل و خارج از کشور را در این خصوص میدیدم. با فضای بینالملل در موارد مختلف کار کرده بودم و میدانستم نباید بیگدار به آب بزنیم و به نوعی رفتاری کنیم که برای ما مشکل ایجاد شود. به همین دلیل من هیچ اقدامی در خصوص برکناری دادکان انجام ندادم.
* به نظر شما دادکان رئیس موفقی بود؟
- در این رابطه مردم و کارشناسان و رسانه های تخصصی ورزش باید پاسخ دهند.
* در هر صورت او نیروی زیر مجموعه شما بود.
- من نمیتوانم موفقیت را مانند مردم عادی بررسی کنم. موفقیت زمانی است که در فوتبال کشور تغییر اساسی رخ دهد. فوتبال ایران را فقط در چارچوب تیم بزرگسالان نمیبینم بلکه فوتبال شامل فوتبال، فوتسال، فوتبال ساحلی، ردههای سنی مختلف و بانوان است. با وجود اینکه در دوره گذشته به جام جهانی راه پیدا نکردیم اما در آسیا به عنوان بهترین فدراسیون فوتبال معرفی شدیم چرا که ملاکها و معیارهای کنفدراسیون فوتبال آسیا برای بررسی فقط یک تیم نیست. ملاکهای AFC توسعه زیرساختها، رعایت چارچوبهای بینالمللی و چندین مورد دیگر است. AFC تمام موارد را بررسی و اعلام میکند این فدراسیون خوب یا بد است اما عامه مردم به دلیل عشق بالایی که به کشور خود دارند، خواستار این هستند که تیم ملی به جام جهانی برود. در 4 سالی که آقای کفاشیان در راس فدراسیون فوتبال قرار داشت، تیمهای بسیار زیادی از ایران به جام جهانی راه یافتند اما مردم را اغنا نکرد. وقتی تیم ملی بزرگسالان به جام جهانی میرود، آن موج شادی که شاهدش بودیم کشور را فرا میگیرد. بنابراین اگر قصد بررسی موفقیت یا عدم موفقیت یک فدراسیون را داریم باید تمامی مسائل و موارد را به صورتی که گفتم، مورد ارزیابی قرار دهیم.
* با متر و معیارهایی که شما به عنوان یک مدیر دارید، دادکان را مدیری موفق ارزیابی میکنید؟
- ایشان مدت زیادی در زمان من مدیریت نداشت و حضورش خیلی کوتاه بود. در 6 ماه اول حضور در سازمان تربیت بدنی درگیر کارهای سازمان بودم و فقط در حد چند جلسه با یکدیگر دیدار داشتیم. بعد از آن هم مسابقات جام جهانی شروع شد و پس از آن هم که ایشان رفتند اما در مورد بسکتبال و والیبال میتوانم تحلیل فنی بدهم.
* به نظرتان فدراسیون دادکان در زمان شما و قبل از حضورتان در سازمان تربیت بدنی موفق بود؟
- شاخصههای مختلف را در این مورد بررسی نکردم به همین دلیل نمیتوانم بگویم خوب بود یا بد. باید روابط 4 ساله با رسانهها، تیمهای پایه، بانوان و غیره را مورد بررسی قرار دهم و سپس اظهار نظر کنم اما نتایجی که تیم ملی فوتبال در جام جهانی 2006 به دست آورد همانی بود که دیدید.
* بعد از جام جهانی هم ماجرای کمیته انتقالی رخ داد و مسائلی که بین شما و آقای صفایی فراهانی پیش آمد. در آن زمان ذهن شما بیش از حد معطوف به یک رشته ورزشی شد در حالی که شما به عنوان رئیس سازمان تربیت بدنی باید همه فدراسیونها را مدیریت میکردید.
- ذهن من به جای خاصی نرفت. بازدیدها، جلسات و نشستهای ما در آن زمان به خوبی پیگیری میشد. من 164 سفر استانی داشتم و فکر نمیکنم هیچ رئیس سازمانی این تعداد سفر رفته باشد. به همه استانها و شهرها رفتم و به تمامی فدراسیون در محلهای خودشان سر زدم و با آنها نشست برگزار کردم. همه فدراسیونها بیش از 15 بار به سازمان آمدند و با آنها جلسه برگزار کردیم. تا جایی که امکان داشت در مسابقات فدراسیونهای مختلفی که در ایران برگزار میشد، حضور پیدا میکردم. وقتم را به آن شدتی که شما میگویید صرف فوتبال نکردم و در حد لازم به آن توجه داشتم.
* اما قصد داشتید رئیس فدراسیون فوتبال شوید؟
- هیچ وقت قصد چنین کاری نداشتم. آقای احمدینژاد باتوجه به شناختی که من از فوتبال داشتم، اعتقاد داشت اگر به فدراسیون بروم، فوتبال خیلی میتواند موفق باشد. شاید 15 روز خدمت ایشان در خصوص این موضوع صحبت کردم و گفتم من رئیس سازمان تربیت بدنی هستم و صلاح نیست رئیس یک فدراسیون هم باشم اما ایشان برای این کار مصر بود. برخلاف میل باطنی و به عنوان آخرین نفر برای حضور در انتخابات فدراسیون فوتبال نام نویسی کردم. در هر صورت این نظر رئیس جمهور بود و من باید از آن تبعیت میکردم. بعد از آن هم که اعلام کردند کاندیدا شدن من ایراد دارد، از حضور در انتخابات کنارهگیری کردم.
* تصور میکنیم اتفاقات فوتبال شما را بیشتر از اتفاقات کمیته ملی المپیک اذیت کرد.
- وقتی انسان احساس میکند کشور در حال ضرر دیدن است و ورزشی که مردم به آن علاقه زیادی دارند در حال آسیب خوردن است، طبیعتا در روحیهاش تاثیر منفی میگذارد. بیشترین چیزی که من را در مورد فوتبال اذیت کرد، این بود که چرا در دوره گذشته راهی جام جهانی نشدیم.
* آن زمان فکر میکردید فوتبال تعلیق شود؟
- خیر، چرا که دلیلی برای تعلیق فوتبال ایران وجود نداشت.
* داریوش مصطفوی گفت فیفا نمیتواند ایران را تعلیق کند و شما ایشان را برای رفع مشکل آوردید.
- خیلی از افراد دیگر هم بودند. از نفرات زیادی درخواست کردیم تا در راستای رفع این مشکل ما را همراهی کنند تا فوتبال تعلیق نشود. البته فوتبال ایران به آن صورت تعلیق نشد چراکه ما در تمامی مسابقات شرکت کردیم. تعلیقی که در مسابقات نباشیم، صورت نگرفت اما اجازه برگزاری انتخابات ریاست فدراسیون به ما داده نشد. معنی تعلیق این است که شما از حضور در مسابقات منع شوید که فوتبال ما دچار چنین مشکلی نشد.
* مصطفوی با شما جلسه برگزار کرد و پس از آن گفت من 50 سال در ورزش هستم و تا به حال به اندازه این یک جلسه تجربه کسب نکردم. مگر چه چیزی به او گفتید؟
- صحبت زیادی با هم انجام دادیم. در حرفهایم جمعبندی کل صحبتهای فوتبالیها را مطرح کردم و چیزی از خود ابداع نکردم.
* افکار عمومی هنوز در خصوص توصیه شما به کفاشیان برای حضور در انتخابات فدراسیون فوتبال قانع نشده است. خود کفاشیان اعلام کرد که علی آبادی به من گفته به فدراسیون فوتبال بیا.
- من کسی را برای کاندیدا شدن منع نمیکردم و هر شخص دیگری هم خواستار حضور در این انتخابات بود، به او میگفتم که ثبت نام کند. هر کدام از مدیران ورزشی خواستار حضور در فدراسیون فوتبال بودند ما او را منع نمیکردیم.
* منع نمیکردید اما تاکید هم نکردید؟
- من نه کسی را منع و نه به کسی تاکید کردم.
* اما کفاشیان گفت تاکید شما بوده که در انتخابات فدراسیون فوتبال شرکت کند.
- آقای کفاشیان را یک فرد با سابقه و کار کرده در ورزش کشور میدانم. اگر داورزنی، رئیس فدراسیون والیبال هم میگفت که قصد ثبت نام در انتخابات فدراسیون فوتبال را دارم، میگفتم خوب است چرا که شما توانایی این کار را دارید. یک رئیس فدراسیون امور مدیریتی را انجام میدهد نه مسائل فنی را. امور فنی در بخشهای خودش انجام میشود. هر مدیر دیگری هم قصد کاندیدا شدن داشت ما او را منع نمیکردیم و در شرایطی که مدیری قوی وجود داشت تاکید میکردیم.
* کمی به گذشته برگردیم؛ از زمان آشنایی شما با آقای احمدینژاد، این اتفاق از کجا شکل گرفت؟
- از زمان جنگ در کردستان با یکدیگر آشنا شدیم.
* در این مدت سی و چند ساله با یکدیگر در تماس بودید؟
- ارتباطات دوستانهای با هم داشتیم اما خیلی به یکدیگر نزدیک نبودیم. بچههایی که در کردستان با هم در زمان جنگ فعالیت میکردند، نشستهایی با هم داشتند.
* به نظر میرسد که آقای احمدینژاد در ورزش زیاد دخالت میکرد. این موضوع درست است؟ مثال بارز آن اظهارات کفاشیان بود که گفت هرکسی جای من بود دایی را برکنار میکرد. آیا آوردن و برکناری دایی با دستور رئیس جمهور پیشین بود؟
- آوردن دایی دستور احمدینژاد نبود. روی چند گزینه کار شد. دایی، قطبی، قلعهنویی و چند گزینه دیگر مورد بحث و بررسی قرار گرفتند که در نهایت دایی به عنوان سرمربی تیم ملی معرفی شد. احمدینژاد در خصوص انتخاب سرمربی تیم ملی نظری نداشت و صحبتی با من نکرد اما در برکناری او پس از اینکه آن باختها پیش آمد، نظر احمدینژاد این بود که دایی دیگر نمیتواند کاری انجام دهد. نظر احمدینژاد برکناری دایی بود. با این حال ایشان در ورزش دخالت نمیکرد چون روحیه من طوری نبود که بخواهم دخالت را بپذیرم. برای چه چیزی نتوانستم در وزارت نفت حضور پیدا کنم؟
* به چه علت؟
- به این علت که میخواستند بگویند فلانی را در اینجا و دیگری را در آنجا قرار بده. من هم با این قاعده مخالف بودم.
* در ورزش هم بحث دخالتها وجود دارد.
- ایشان در ورزش دخالت نکردند. احمدینژاد حتی یک نفر را هم برای پستهای معاونین، مدیران کل و فدراسیون به من معرفی نکرد.
* آقای مشایی چطور؟ او در ورزش دخالت میکرد؟
- مشایی که اصلا با من تماس نمیگرفت. او با من به هیچ وجه تماس نمیگرفت چون مواضع من را میدانست. یک بار هم نشد ایشان در مورد ورزش چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم با من تماس بگیرد.
* همین موضوع باعث شد روابط سی و چند ساله شما با احمدینژاد به پایان برسد؟
- ما نظرات خود را در مورد اداره کشور و چگونگی حضور افراد صریحا اعلام کرده بودیم و دیدگاه خود را منتقل میکردیم. خیلیها در داخل دولت بودیم و حرف خودمان را میزدیم. باید میایستادیم و کار خود را انجام میدادیم، چرا که اگر ما کنار میرفتیم قطعا شخص دیگری را جایگزین میکردند. ضمن اینکه حجت شرعی برای کنار رفتن نداشتیم که اگر داشتیم، حتما رها میکردیم و میرفتیم چون مسئله ما برای اداره کشور شخص آقای احمدینژاد نبود. ایشان هم یکی از ما و با ما رشد کرده بود. مسئله ما اداره کشور و مقام معظم رهبری است. امروز خیلی خوشحالم دکتر روحانی با یک منطق کاملا محکم در کنار رهبری قرار گرفته است؛ ضمن اینکه کارش را هم به صورت مستقل و محکم انجام میدهد. در آنجا هیچ حجت شرعی که کار را رها کنیم، نبود. حتی یکی دو بار که استمزاج و از برخی دوستان سوال کردم که ببینم نظر چه است؛ دیدم نظر این نیست که کسی کارش را ترک کند یا استعفا دهد.
* یعنی این اواخر روابطتان با احمدینژاد شکر آب شده بود؟
- بله همین طور است.
* الان با هم ارتباط دارید؟
- حدود دو سالی است که دیگر هیچ ارتباطی با هم نداریم. قبل از آن و بعد از داستانی که برای وزارت نفت پیش آمد این ارتباطات خیلی کمتر شد.
* حتی در مورد مسائل کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش و بحث تعلیقهای پیش آمده صحبتی با یکدیگر نداشتید؟
- هیچ صحبتی با هم در این مورد نکردیم.
* مشکلات به خاطر آقای مشایی بود یا از موضوع وزارت نفت آغاز شد؟
- ما در مورد بحث آقای مشایی و چند تن دیگر نظراتی داشتیم. فارغ از اینکه این نفرات چه شخصیتی دارند، میگفتیم امروز نظام با حضور و ورود این نفرات موافق نیست. بحث دیگر ما این بود که باید به مردم این اختیار را بدهیم که خودشان رئیس جمهورشان را انتخاب کنند. نباید کسی را به مردم تحمیل میکردیم. چه اصول و عملکردی باعث شده که شخصی مثل آقای مشایی اینقدر عزیز باشد؟ کسی که کار خیلی خاصی برای کشور انجام داده است، میآید در جایگاه بالاتری قرار میگیرد. این یک موضوع عادی است. اینکه یک نفر از مدیر کلی به بالا میآید، بعد از آن معاون و سپس وزیر میشود کاملا عادی است و ما نمونههای زیادی از آن را دیدهایم اما چیزی در این خصوص ندیده بودیم و در این مورد سوالات زیادی داشتیم که چگونه این همه آدم متدین، صالح، سالم و خوشنام رها و یا خیلیها بخاطر این فرد اخراج میشوند؟ اینها برای ما سوال بود که هنوز هم پاسخی به آنها داده نشده است.
* پس شانس آوردید، چراکه امکان برکناریتان در کمیته ملی المپیک وجود نداشت وگرنه شما هم باید میرفتید.
- نمیتوانم روی این موضوع بحثی کنم اما ما معتقد بودیم که باید خرد جمعی؛ فردی را برای ریاست جمهوری بعدی معرفی میکرد. ما حق نداریم پرچم دست بگیریم، از رانتی استفاده کنیم و فردی را بالا ببریم و او را با امکانات دولت معرفی کنیم و برای فرد خاصی تبلیغات انجام دهیم. حرکت ما از اول در راه انقلاب و گفتمان امام راحل و رهبری بوده و این رفتار با تفکرات اساسی و اولیه انقلاب منافات دارد.
* اما شما نقش عمدهای در ریاست جمهوری احمدینژاد داشتید.
- آقای احمدینژاد یا هر شخص دیگری که باشد برای من فرقی ندارد. هرکسی برای حفظ این نظام، پیشرفت آن، اشتغال جوانان، امنیت ملی و همگرایی در بخشهای مختلف نظام کار کند، ارزشمند است و به عنوان یک عضو کوچک این جامعه از آن حمایت میکنم. امروز که آقای روحانی آمده وقتی ادبیات و دیدگاه ایشان را درست و عقلانی و رفتار با برنامه و با تدبیر ببینم، هرکاری که از دستم برآید برایش انجام میدهم. ممکن است دکتر روحانی و مجموعه همکارانش هیچ کاری برای من نداشته باشند اما من اخلاقا و شرعا تا زمانی که او در این روند حرکت میکند، به خودم تاکید میکنم باید از ایشان حمایت کنی. من آدم سیاسی نیستم که به دنبال گروه خاصی بروم.
* ولی شما را به عنوان یک اصولگرا میشناسند.
- اصولگرا بودن با سیاسی بودن دو موضوع متفاوت است. اگر در 8 سال گذشته یک جمله سیاسی از من پیدا کردید، جایزه دارید. یکی اصولگرای سیاسی است اما من دیدگاه متفاوتی دارم و آن این است که باید کشور را با تضارب آرا و نظر مردم اداره کنیم. نه اینکه بگوییم اصولگرایان و یا اصلاح طلبان کشور را اداره کنند؛ اینکه روش اداره کشور نیست. باید دید مردم چه میخواهند. هر کسی دیدگاه خود را مطرح کند، مردم هم رای میدهند. وقتی رای آورد، مردم هم حمایت کنند. 4 یا 8 سال بعد ممکن است گروه دیگری وارد شود و نظرات خود را بیان کند و مردم به او رای بدهند اما تمام رفتارها باید در چارچوب قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی باشد و هر گونه تغیرات هم باید در چارچوب همین قانون اتفاق بیفتد. دیدگاه من این است. از اول انقلاب تا به حال هرچند رئیس جمهوری که آمده من در آن دولت بودهام و کار کردهام. با آقای هاشمی کار کردم. زمانی که مقام معظم رهبری، رئیس جمهور بودند هم من فعالیت کردم. در زمان شهید رجایی در دولت حضور داشتم و در زمان ملعون بنی صدر در وزارت راه بودم و در دولت قبلی هم با آقای احمدی نژاد کار کردم. امروز هم اگر تشخیص افرادی که در راس کار هستند و اداره کشور را برعهده دارند این است که در گوشهای میتوانم کار کنم، قطعا چنین کاری را خواهم کرد. ما جزو این کشور هستیم. در جنگ و جبهه بودیم. هرکجا که نظام نیاز داشت در جهاد، در جبهه و بازسازی و .. بودهایم و پای نظام ایستادهایم. امروز هم اگر نیازی به ما باشد؛ ما هستیم.
* البته شما در این دوره قصد داشتید خودتان در راس دولت قرار بگیرد.
- تصمیمی داشتم اما وقتی رفتم و دیدم در آنجا چه فضایی است و چه تعداد نفرات برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردهاند؛ دیدم کارم منطقی نیست و شاید بیشتر این حرکتم وجه سیاسی پیدا کند و به نام اینکه از طرف دولت در حال نام نویسی هستم، قلمداد شود. در حالی که قرار نبود به عنوان نماینده دولت ثبت نام کنم.
* روایتی وجود دارد که شما پیش از حضور در وزارت کشور برای ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری، استخاره کردید و بد آمد اما توجه نکردید و برای ثبت نام به وزارت کشور رفتید.
- اصولا خیلی کم استخاره میکنم مگر در جایی که واقعا در یک شرایط مساوی قرار بگیرم و مشورت جواب ندهد. اول بنا را به استشاره و بررسی قرار میدهم و اگر در جایی در شرایط مساوی بمانم، استخاره میکنم.
* پس از رفتن شما؛ هاشمی رفسنجانی و مشایی برای ثبتنام آمدند. این موضوع کمی شائبه برانگیز بود. با شما تماس گرفتند و گفتند ثبت نام نکنید؟
- من یک سال و نیم بود که هیچ ارتباطی با احمدینژاد نداشتم. بخاطر برخی از مسائل مکدر بودم و اگر هم میخواستم نام نویسی کنم قطعا پس از آن اعلام میکردم به صورت شخصی وارد انتخابات شدهام. کما اینکه برای انتخابات شورای شهر هم اعلام کردم به صورت مستقل حضور پیدا خواهم کرد.
* در زمان حضور در راس ورزش کشور چند رئیس فدراسیون را برکنار کردید؟
- واقعا نمیدانم و در این مورد حضور ذهن ندارم اما هر کاری که کردیم، منجر به اعتراض نشد. در آن زمان تغییرات در سازمان تربیت بدنی بیشتر جابهجایی بود تا برکناری. تعدادی از افراد هم استعفا دادند.
* خودشان استعفا دادند یا استعفا داده شدند؟
- نباید با آبروی افراد بازی کرد. آقای هاشمی که معاون من بود در آن زمان روسای فدراسیونها را صدا میزد و میگفت این مسائل وجود دارد، بهتر است شما نباشید. معمولا خودشان استعفا میدادند و میرفتند. این کار با یک روش منطقی انجام میشد. گاهی هم فردی سالم نمیتوانست با زیر مجموعه خود کار کند. اعضای فدراسیون معترض بودند و دائما جنگ و دعوا در آن مجموعه وجود داشت. این فرد به یک فدراسیون دیگر میرفت و شخص دیگری جایش را میگرفت. فکر نمیکنم در آن مدت 4 سالی که در سازمان تربیت بدنی حضور داشتم بیش از 15-14 فدراسیون جابهجا شده باشند.
تسنيم
براي مشاهده متن كامل گفتگو روي لينك منبع كليك كنيد
109